برچسب : عتیقه, نویسنده : raghsesholeh بازدید : 54
چشمه سار شوق دارد چشم دل دراین غدیر
سوره های دل پراز عطر خوش بابونه ها ست
آیه می باردچو دستش می رود بالا امیر
می نشیند روبرویت تا غزل گوید خدا
واژه واژه کنت مولا شعرنابی دلپذیر
گرد غفلت می زداید بارش رحمانی اش
بانگ می دارد نبی باید گذشت ازاین مسیر
عشق دارد می پرد در شاخه های مهر ماه
کعبه می نازد که دارد مهرزادی بی نظیر
لافتی درشهپر شهبازی اش گل داده است
تازه است از گل بهار سنبلستان غدیر
گنجشک ها را پر دهم...برچسب : نویسنده : raghsesholeh بازدید : 61
جامه ی صبر مرا ازتن من بدریدند
لرزه افتاد به دلشهر دل من زیرا
دیده ام کوچه ی تو آدرسی پرسیدند
زخم ها غرق گلابند زقمصربهتر
تا که میمند لبانت به بلی رقصیدند
دل من درطلب بیت لبت شاعر شد
وسط این غزلم قافیه را برچیدند
پشت پرچین نگاهت نفسم بند آمد
جلگه ها از تف این ابر همه خشکیدند
گنجشک ها را پر دهم...برچسب : نویسنده : raghsesholeh بازدید : 51
تا کی به بیابان دلم صبر بکارم ?
تا چندبمانم تو بگو چند نشینم
هی ثانیه ها ، ثانیه ها را بشمارم
بنگرکه ابوالهول ندیدن چه غضبناک
بسته است به رویم همه ی راه فرارم
دیرآمده ام بوی تو اما وسط دی
برده است مرا تا فلق سبز بهارم
درپشت سکوت تو نگاهت که سخن داشت
ای قندترین نغمه ی پرشورهزارم
آن سوی خیابان خیالت نگهی کن
تا گم بکنم جاذبه را گرد مدارم
آخرهمتی کن وبه پایان برسانش
هم غربت تنهایی و هم چوبه ی دارم
گنجشک ها را پر دهم...برچسب : نویسنده : raghsesholeh بازدید : 50
حال من را هیچ می دانی بسی بدتر شده
مرثیه خواندی برای غربت و تنها یی ام
نامسلمان مثنوی دوری ات ازبرشده
درسلول انفرادی سخت محکومم فقط
این سرای زندگانی بی درو پیکر شده
آبرفت شوق مارا مانده ام دلتا کجاست
رودریز این مصب از کوه هم کوهتر شده
فاصله دیوار دوری هرچه می نامی بنام
لیک قهرت برگلوی صلح ما خنجرشده
حال من دیگر نمی پرسی مگر کردم خطا
یا که نه ، دلدادگی هایت به من کمترشده
گنجشک ها را پر دهم...برچسب : نویسنده : raghsesholeh بازدید : 54
که این بار دماوند دلش یکسره لرزید
هم شهد رطب داری وهم شرجی ی ساحل
پروانه اگر بر لب کندوی تو چسبید
با ذکر اذان قدمت کوچه قرق شد
داری به دلت باز مگر هم شک وتردید?
یک ارزن خاکم ، و دم از نام تو دارم
دارم سپری می کنم این مدت تبعید
منظومه ی منظونه ی منظومه ی شمسی
خورشید درخشان تو در دست نگنجید
گنجشک ها را پر دهم...برچسب : نویسنده : raghsesholeh بازدید : 55
ساعتم شعله کشیداتیه ها جازده اند
بی تو انگاردگر شاعری ام گم شده است
مصرع وبیت غزل قافیه ها جا زده اند
دست پرگار کشیدازتو نگارین اثری
وسط دایره اش زاویه ها جا زده اند
بسکه احساس شکست از هوس فاصله ها
متن ها خسته ترو حاشیه ها جا زده اند
نیوتن ، سیب وزمین با اثرجاذبه اش
کاملن در گل این فرضیه ها جا زده اند
صندلی، راه،سفر بی من و بدرود ولی
خاطره ، صحبت وآن اتیه ها جا زده اند
گنجشک ها را پر دهم...برچسب : نویسنده : raghsesholeh بازدید : 58
بعد ویرانی آن زلزله آبادم کن
دوست دارم که ترا سیر ببینم امسال
باز پیغام بده در رهی ی و شادم کن
توبیا تا برهم از قفس دلمردن
ازتب تند وغم وخستگی آزادم کن
نرگسی های لب رود سراسرسبزند
من کویرنمکم ، جنگل شمشادم کن
حنجره سوخته اژ خنجر هیس است وهیس
من صدای غزلم، باز تو فریادم کن
انتظارم به درازا شده است ولیکن
قبل این
گنجشک ها را پر دهم...برچسب : نویسنده : raghsesholeh بازدید : 58
با ذکر همان واژه ی منفوربخندم
فردا که شکیب از دل پرسوز برآید
با نغمه ی پرشور زتنبور بخندم
یسیار رفو هست دراین گوشه زجامه
بر کوک همین وصله ی ناجور بخندم
گر سایه ی دیدار تو افتد به سرمن
چون سبزترین شاعر منثور بخندم
روزی که سرایی غزلی تازه زمیقات
با هیمنه ام از ته ان گور بخندم
باید که بدر هم بکنم سیزدهم را
گرهم که شده با تو من از دوربخندم
13فروردین 94
گنجشک ها را پر دهم...برچسب : نویسنده : raghsesholeh بازدید : 55
با پیرهنت باد سخن داشت که رقصید
یا بوسه ز لبهای دلاویز تو برچید
سونامی موهات فرو برد به کامش
هررهگذری را که سرراه تو جنبید
برقوس وقزح طیف قشنگی است هویدا
زان روز که بر دشت افق رنگ تو پاشید
آن روز که تو بارسفربستی و رفتی
درشیون تنهایی ی من نام تو پیچید
موسیقی ی رویایی ی من تا ربابی است
کز نغمه ی آن آیه ی اعجاز درخشید
94/03/16
بوشهر
گنجشک ها را پر دهم...برچسب : نویسنده : raghsesholeh بازدید : 52